به نام او
اگر هفت اقلیم به شاهی تراست
آنکه منیتش را ذبح و شیطانش را رام کرده باشد. آن است که لایق سروریست. آنکه در مقام قطره با دریا هم هویت شده است و مجرائی برای حق است. همچون نی ای که حق در آن می دمد و آهنگی خوش نوا از آن بر می خیزد.
بشنو از نی چون حکایت می کند.
لا ینطق عن الهوی.
حیوان درونش عنان اختیارش را در دست ندارد و کاملا رام اوست. او در مقام نفخه الهی، شاه واقعی هفت اقلیم خود است و حق با زبان او سخن می گوید و از طریق او جاری میشود.
اوست که چون خودرا در مقام نورانیت شناخته لایق پادشاهی است. چون بواسطه حفظ تعادل بین جنبه های گوناگون زندگی، نه تنها بر علوم زمینی مسلط بوده بلکه با رام کردن اسب سرکش ذهنش بر خود مسلط است و با گذر از منیتهای کاذب، متصل به دریای حقیقت می شود و حقیقت از طریق او حکومت می کند. او مصداق بارز خلیفه خدا بر روی زمین است.
او همان شاه فرهمند و سایه خداست که مصداق جمله چه فرمان یزدان چه فرمان شاه است. همان که در عهد باستان او را جلوه انسانی میترا نامیدند و خورشید نمادی از اوست. انسانی کامل که مظهر تمامی اسماء الهی است.
عشق الهی جاریست.
اگر خوشت اومد لطفا برای دوستات بفرست. اینم لینک قسمت آخر
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.