همه چیز در جهان آگاهی و انرژی است

همه چیز در جهان آگاهی و انرژی است

همه چیز در جهان آگاهی و انرژی است. انرژی است ازاین جهت که کیفیتی از وجود مادی دارد و آگاهی است از اینجهت که آگاه و شعورمند است. به این معنا که زندگی و حرکت رو به تکامل آن، حرکتی تصادفی و بی شعور نیست. بلکه حرکتی برخواسته از آگاهی است. به  عنوان مثال، بذر یک درخت سیب پس از کاشته شدن اینطور نیست که به صورت شانسی یکبار بر روی زمین به صورت افقی رشد کند و یک بار بچرخد و در زمین فرو برود و یکبار مارپیچ و سردرگم در هوا بچرخد و بعد ناگهان به سمت شرق برود! درخت در هسته خود می داند که چگونه رشد کند و چه مسیری را برای تکامل برود. این را می توان غریزه ، شعور یا آگاهی در سطح درخت نامید.

اما آگاهی چیست؟ منظور از آگاهی (شعور) یا به زبان ادیان روح، کیفیتی از انرژی نیست که بشود آن را دارای فرم، اندازه، وزن، بعد یا مشمول مکان و زمان دانست. آگاهی از از جنس انرژی نیست و از این جهت در زبان علوم تجربی نمی توان آن را فهمید. چون علوم تجربی فقط به آنچه در زیر میکروسکوپ و سایر وسایل سنجش انرژی آورده شود، ارزش وجودی می دهد.

آگاهی که حتی همین نام هم در واقع آن را محدود می کند، کیفیتی از وجود است که فاقد تمامی صفات ماده و محدود کننده است. این کیفیت از طریق ذهن بطور کامل قابل درک نیست و صرفا می شود از طریق نشانه ها و مثال های به آن اشاره ای کرد:

یک حباب را در نظر بگیرید. قالبی از انرژی (صابون) که دور هوا را گرفته است (البته هوا هم خود انرژیست اما در این مثال آن را هیچی تصور میکنیم). اگر این حباب بترکد هوای درون آن چه می شود؟!

در واقع هوای درون حباب با هوای کل اتاق یا به طور دقیقتر با هوای تمام هستی یکی میشود و دیگر قابل تشخیص نیست. به زبان دیگر کل میشود. مفهوم کل بودن و کل شدن در کلام عرفا به این موضوع اشاره دارد. این همان حالتی از درک و شناخت خود است که شخصی مثل مولانا وقتی به آن می رسد بی خود شده و رقصان می خواند:

سالها پرسیدم از خود کیستم/آتشم شوقم شرارم چیستم

دیدمش امروز و دانستم همی/ او به جز من، من به جز او نیستم

به این مثال توجه کنید:

دریای تشکیل شده از مجموع قطرات است. اما در عین حال دریا وجودی غیر از قطرات است. این را وحدت در کثرت و کثرت در وحدت می نامند.

قطره، در حد قطره بودنش تمام خصوصیات دریا را داراست. قطره در آغوش دریاست و جدا از آن نیست.

آنچه موجب توهم جدائی و به طبع آن ترس می شود. خود پنداری انسان با کالبد ذهن است. 

و فرایند خودشناسی عبور انسان از این هویت توهمی و غیر واقعی و همانا رسیدن انسان به هویت اصیل خود در مقام قطره یا پاره ای از نور یا شناخت تجربی خود در مقام آگاهی محض و روح است که پایان ترس ها و توهمات است.

عشق الهی جاریست.

دریافت تصویر

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ایرانشهر

به نام او
...که تخم سخن را پراگنده‌ایم.
در این وبلاگ در باب تحلیل بعضی مسائل خاص D: صحبت میشه و سعی هم می کنیم متعصب نباشیم. تازه کتابم معرفی می کنیم.
لطفا روی تیتر هر مطلب بزن تا کامل باز بشه.
عشق الهی جاریست.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
دسته‌بندی
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
بایگانی