برای درک بهتر این نوشتار پیشنهاد می شود از اینجا شروع کنید.
دانداپانی راهب کارآفرین از قول مربیش مثالی را تعریف می کند. او می گوید یک دستمال کاغذی را در نظر بگیرید. در وسط آن خودتان (من) و در هر گوشه آن اسم خانواده، شغل، دوستان و مثلا کشورتان را بنویسید.
حالا را دستمال را روی میز گذاشته و از نقطه وسط جائی که خودتان(من) را نوشته اید دستمال را گرفته و از میز بلند کنید. می بینید که همزمان با بلند کردن نفطه وسط، چهار گوشه دستمال یعنی خانواده، دوستان، شغل و کشورتان هم بالا می آید. او سعی دارد با این مثال ساده این مفهوم را به شنونده برساندکه تنها راه رشد اطرافیان، محیط پیرامون و جامعه، رشد خود است.
این مثال به زیبائی و سادگی مفهوم رشد کوآنتومی را توضیح می دهد. با توجه به نوشتار قبلی ما فهمیدیم که کوچک ترین واحد تشکیل دهنده هر پدیده از انرژی با هر کیفیت و کمیتی (اشیاء، گیاهان، انسان، صوت، هوا) واحدی است که دانشمندان نامش را کوآنتوم گذاشته اند و با استفاده از عینک کوآنتومی توانستیم همه چیز را به شکل نقطه و خط هائی متصل به هم یا همان نقاط ریز کوانتومی ببینیم.
در ادامه متوجه شدیم که که هر حرکت فرکانسی/کوانتومی رو سایر نقاط تاثیر می گذارد و حالت آن ها را تغییر می دهد. حتی افکار و احساسات ما به عنوان کیفیتی از فرکانس و انرژی رو سایر کیفیت های فرکانسی(انرژی) موثر است و بافت کوانتومی همه چیز به دلیل این تاثیرات، مدام در حال تغییر و دگرگونیست.
طبق این نظریه تنها راه حل صحیح بالا بردن رشد آگاهی یک پدیده فکری/احساسی (فرهنگ، شعور، طرز فکر)(چهار گوشه دستمال) رشد و ارتقاء سطح آگاهی و فرکانسی خود به عنوان مرکز دستمال روی میز است. ما با کار بر روی سطح آگاهی خود و رشد دادن آن بر سطوح فرکانسی/کوآنتومی خود تاثیر گذاشته و به دنبال آن بر محیط کوآنتومی پیرامون خود تاثیر می گذاریم و آن را رشد می دهیم.
این روش شاید بهترین، طبیعی ترین و سالمترین روش برای افزایش سطح آگاهی ما در مقام یک جامعه و به دنبال آن کل بشر است.
به بیان ساده تر هر کس با روشن کردن شمع خود، شمع های کناری اش را در روندی طبیعی بدون نیاز به اجبار و اصرار روشن خواهد کرد.
تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نئی هزاری، تو چراغ خود بر افروز
عشق الهی جاریست.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.