خشم می تواند از جای حق برخیزد، اما قطعا به جای حق هدایت نمی کند. چون خشم کور است.
فرض کنید الف یک استقلالی متعصب است و ب یک پرسپولیسی متعصب. با اینکه الف رنگ آبی دارد و طرفدار استقلال است و ب رنگ قرمز دارد و طرفدار پرسپولیس، اما هر دو در یک چیز مشترکند. هر دو متعصبند. حالا اگر فرض کنیم که آبی قوای حاکم باشه و با تعصبش قرمز را عاصی کرده باشد، وقتی قرمز جایش در حاکمیت را با آبی عوض کند او هم نسبت به اعتقادات خودش متعصب خواهد بود و در این زمینه آبی را عاصی خواهد کرد و این چرخه تکرار خواهد شد.
حالا شما به جای تعصب می تواند از صفات دیگر استفاده کنید. مثلا ناآگاه یا فلان چیز زده. اگر مثلا قرمز غرب زده باشد و آبی عرب زده. هر دو در زده بودن مشترکند! تفاوت در رنگ و بو اهمیتی ندارد. زده بودن یا بر طریق تعادل نبودن مشکل کار است. و این چرخه ناآگاهی ادامه خواهد داشت.
عشق الهی جاریست.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.